نویسنده:
امیر پروسنان
ایران پزشک: کرونا مجموعهای از اتفاقات و حرفها و حاشیههاست. وعدههای عمل نشده، قولهای داده شده، داستانهای شفاهی گفته نشده و جانهای بسیاری که بی جان شدند.
اگر کرونا را فقط یک بیماری معمولی بدانیم که در انتظار واکسن است یا یک فاجعه جهانی یا یک معضل اجتماعی، به بیراهه رفتهایم. کرونا را باید با همه ابعادش دید و به این فکر کرد که این ویروس شاخدار چه بلاهایی سر آدمها آورده و چقدر جانها را گرفته و چقدر جسمها را دورتر کرده و چقدر تمرین صبر داده است.
حالا فکر کن که در این دوران عجیب، خبرنگار سلامت باشی و هر روز از ویروسی بنویسی که متخصصان جهان روی صفحه شطرنج آن هر روز کیش میشوند. کرونا حرکت بعدی را با جهشی آغاز میکند و متخصصان و پزشکان و دانشمندان چند ساعتی، چند روزی، چند هفتهای درگیر پاسخی برای آن حرکت میشوند. حالا تا پاسخ مناسب تعریف شود، چه جانهایی که گرفته شده و چه سنگهای قبری که گذاشته شده است.
کرونا برای من دوری بود. دوری از خانواده و ندیدن و تنهاتر شدن. برای من داستان بود. داستانی مثل «طاعون» آلبر کامو با همه جزییات و لحظههایش. انگار نعل به نعل تاریخ دوباره در حال تکرار است و این داستان حالا از روی کاغذ به واقعیت آمده است. این فاجعه آنقدر بازیگران و شخصیتهای مختلف داشته که میشود سالها از ابعادش نوشت و توی هر داستان گوشهای را بیرون کشید و قصهاش را ساخت.
مسائلی مثل کمبود تخت بیمارستانی و دارو و تاخیر در واردات واکسن و قرنطینه نکردن و مشکلات اقتصادی و همه و همه در این یک سال و چند ماه که از شیوع کرونا میگذرد، فقط یک طرف این قصه است و طرفهای دیگر را باید در نگاه آدمها جستوجو کرد و صدای چشمها را شنید. چشمهایی که در این دوران جای دهان را گرفتند و واقعیت و دروغ را درون خودشان عیان کردند. این دوران عجیب تا همیشه با همه ما خواهد ماند و حتما برای خبرنگار سلامت این سختترین دوران کاری خواهد بود. دورانی که باید روزانه از مرگ آدمها مینوشت و این جانها را در قالب عدد نمایش میداد و نمودار میکشید و تحلیل میکرد.
هرچند هیچ کدام از خبرنگاران سلامت عادت نکردند به این عددها و جانهایی که هر روز گرفته میشود و بیخیالیهایی که به واسطه تاخیر در تصمیم گیری رخ میدهد، اما اگر زنده ماندیم و روزگار پساکرونا را دیدیم، نمیدانم با سلامت روان این جماعت چه خواهیم کرد که تقریبا چیزی از آن نمانده است. بماند که در این دوران همه از زحمتهای پزشکان و پرستاران و نیروهای بهداشت و آزمایشگاهیان و همه تشکر کردند، اما کسی خبرنگار سلامت را ندید و این ندیدنها درون ذهن و احساس ما خواهد ماند. چه از مدیران رسانهای که ندیدند و برای حفظ میز به خبرنگاران ظلم کردند، چه از مسئولانی که نخواستند بدانند خبرنگار چرا سوال میکند و چرا به دنبال پاسخ میگردد و چرا برای تک تک این جانها نگران است.
پایان پیام/